دختر آسموني

حالا ديگه نيني وبلاگ داره

مدتها بود كه تصميم داشتم واسه ني ني يه وبلاگ درست كنم. ولي خب از اونجايي كه من اصولا با تكنولوژي بيگانه ام، تصميمم عملي نمي‌شد. بالاخره روز دوشنبه 4 دي ماه بعد از كلي نت گردي تو وبلاگ ني‌ني‌ها به خودم گفتم نه ديگه اينكه نميشه نيني من بزرگ بشه ببينه وبلاگ نداره! اينه كه دست به كار شدم.   اسم اين وبلاگ رو گذاشتم دختر آسموني.اول به خاطر اينكه طبق اعلام قطعي همسر گرامي قراره اسم دخترمون رو بذاريم آسمان و دوم اينكه دخترمون هنوز زميني نشده و سوم اينكه دلمون مي‌خواد دخترمون هميشه آسموني آسموني باشه: مهربون و بزرگ و...                 &...
4 دی 1391

دلواپسي

سلام ني ني من! امروز خاله جونيت زنگ زد گفت ديشب خواب ديده با هم رفتيم سونوگرافي دكتر گفته تو پسري!  منم از صبح همش دلم شور مي زنه. تو رو خدا دخمل بمونيا! نبينم يه موقع بخواي ما رو  سر كار بذاري. واست كلي لباس دخملونه خريديم اگه پسر بشي بايد همشونو تنت كني. تازه هنوز به دنيا نيومده  از دستت دلخور هم ميشيم. پس سعي كن سر حرفت باشي همون دختر بموني.                                               &n...
29 آذر 1391

دختر يا پسر؟؟؟

 با اينكه يه جورايي مطمئن بودم كه ني ني مون پسره ولي از اونجاييكه تا قبل از تاييد سونوگرافي نمي تونستيم بريم خريد، همش منتظر بودم كه بالاخره زمانش برسه و برم سونو گرافي تا هم خيال خودم رو راحت كنم و هم خيال بقيه. هرچند از نظر علمي احتمال دختر و پسر بودن (50به50) بود ولي در خانواده ما،تجربه تاريخي اين احتمال رو(80 به 20) به نفع پسرها تغيير داده بود. و در حاليكه تعداد پسرها با يك تيم فوتبال برابري مي كرد،؛يك بازيكن ذخيره هم به زودي به آنها ملحق مي شد.(برادرزادم)  با وجود اينكه همه احتمال قريب به يقين ميدادن كه ني ني پسره. و ترجيح مي دادن كه بي خود دل خود را خوش نكنن، قرار بر اين شد كه اگر نتيجه سونوگرافي حاكي از افزايش جمعيت پسرا...
12 آذر 1391

تلاش بي نتيجه براي انتخاب اسم

     هر از چند گاهي من و همسري و خواهر همسري يادمون ميفته كه نيني اسم نداره و شور ميذاريم تا براش اسم انتخاب كنيم . يه ورق كاغذ و يه خودكار دستمون مي گيريم و اسماي بهتر رو مي نويسيم كه البته تا به امروز اين جلسات به نتيجه نرسيده و دست آخر سه تامون خسته شديم. منم كه همون روزاي اول  اسماي دو سه تا سايت رو زير و رو كردم چشم اميدي ندارم و فعلا بي خيال شدم تا معلوم بشه ني ني دخمله يا پسمل. تا حالا اسمايي كه پيشنهاد شدن اينان: بامداد، پامچال، ساره، افرا، آفرند، آراد، صدرا. هر چند كه اينا هيچ كدومشون اونقد قشنگ نيستن كه دلمون بهشون خوش باشه. من كلا براي انتخاب اسم خيلي سخت گيرم. از همون سخت گيري ها كه موقع خريد د...
22 مهر 1391

لوبياي سحرآميز

اين دومين قسمت از خاطرات من و لوبياي سحرآميزه. لوبياي سحرآميز اسميه كه خواهرم براي نيني گذاشته. همسري و خواهرش بيشتر مواقع مي گن عدس يا لوبيا!!! احتمالا وقتي ني ني به دنيا بياد و بزرگ بشه خودش خدمت همه شون ميرسه! پنج شنبه رفتيم بيمارستان واسه سونوگرافي . همسري هم با من اومد تو اتاق سونو .برخلاف انتظارمون كه فكر مي كرديم ما هم مي تونيم صداي قلب لوبياي سحرآميز رو بشنويم، خانومه فقط گفت كه حدودا هفت هفته داري. و چيز ديگه اي نگفت. خلاصه جواب سونو رو گرفتيم. آقاهي شروع كرد به خوندن نتيجه. تو برگه سونو نوشته شده بود كه قلب لوبيا 130 بار در دقيقه مي زنه! و همه چيز خوب و نرماله. مسير برگشت از پديده غرب يه جعبه كوچولو شيريني خريديم...
17 مهر 1391

اولین نشانه

                                                      درست هفته پيش روز چهارشنبه و حول و حوش همين ساعت بود كه با عجله از سركار اومدم خونه و توي مسير يه بي بي چك خريدم.  يه كم ترسيده بودم ولي با خودم گفتم برو بابا تو هم همش دچار توهمي! ولي يه حسي درونم باعث شده بود كه استرسم زياد باشه. بي بي چك رو گذاشتم كنار آينه دستشويي تا پنج دقيقه بگذره و چشمم بهش نيفته. شروع كردم به مسواك ز...
5 مهر 1391